نیوشا و چهار شنبه سوزی
سلااااااااااام نیوشا جونم امروز ٢٣/١٢/٩٠بود که تو اومدی خونمون
کلی بازی کردیم بعد رفتیم تو حیاط شروع کردیم به آتیش سوزوندن
بعدم که ترقه هامون تموم شد از روی پریدیم.....
واما این داستان ادامه دارد.........
ما هم که ول کن نبودیم بعد از خاموش شدن آتیش رفتیم تو کوچه چه بزن برقصی بودااااا نه؟؟؟
من و تو حانیه وشیرین وحدثه اون گوشه وایساده بودیم.............
پسراهم داشتم میرقصیدن
بعد برای کله جمعیت سیب زمینی درست کردن....
ولی من وتو نخوردیم!!!!!!!!!!!!!
ღ
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی